۱۳۹۱ مرداد ۶, جمعه

حرفهای گنده‌تر از دهنت زیاد می‌زنی،یامین پور

پناه فرهاد بهمن:وحید جان! برو کنار بگذار باد بیاید! نمی‌گذاری که آدم لال بماند! در این چند سال که ندیده‌ام تو را، حرفهای گنده‌تر از دهنت زیاد می‌زنی... روزهایی که منشی احمدزاده کرمانی در دانشکده خبر بودی، نشان نداده بودی که دٌمت چه ظرفیت دراز شدنی دارد... نوشته‌ای که چند نفر آمادگی دارند که یک سرباز اسرائیلی یا آمریکایی را بکشند؟! نوشته‌ای که حمایت از بشار اسد حضور در خط مقاومت است. نوشته‌ای برای امام زمان باید خون ریخت! نمی‌دانستم که برای امام زمان تو خون کودکان و زنان و مردان غیر نظامی سوریه هم مباح است. نمی‌دانستم تو برای بالا کشیدن خود از مُردار هزاران مرد و زن و کودک و نوجوان سوریه هم دریغ نمی‌کنی!
اگر سر سوزنی هم می‌توانستم قبول کنم که تو به آن‌چه که می‌نویسی اعتقاد داری، سکوت می‌کردم.
اما اگر دین نداری، کاش لااقل آزاده بودی. کاش این حرفها را دقیقا در روزهای درآمدن گند بزرگترت، محمدعلی رامین، نمی‌زدی.
هم‌او که در مقام مشاور احمدی‌نژاد با دمیدن در شیپور نفی هولوکاست زمینه را برای تاختن اسرائیل علیه ایران ساخت و حالا خودش با اتهام جاسوسی برای همان اسرائیل مواجه است و پرونده‌اش دست وزارت اطلاعات است...
برو و با بزرگترت بیا!
وحید جان! برو کنار بگذار باد بیاید!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر